تو این پارت می خوام در مورد چپتر دوم لایت ناول حرف بزنمノ( ̄▽ ̄)
که رابطه ی ایزایا با خانواده اش و خواهراش رو نشون میده
پدر و مادر ایزایا خارج از کشور کار می کنند به خاطر همین ایزایا و خواهراش تقریبا بیشتر وقت ها خودشون تنها بودند و مسئولیت مراقبت از کوروری و مایرو به عهده ی ایزایا بوده !
(☉∀☉)و اینکه ایزایا تو دوران کودکیش بچه ی فوق العاده باهوش و موفقی بوده و انواع و اقسام مقام ها و تقدیرنامه ها رو دریافت می کرده
به همین دلیل پدر و مادرش توجه زیادی بهش نشون میدادن و بهش خیلی افتخار می کردند
و این باعث میشده که کوروری و مایرو همیشه به ایزایا به عنوان یه شخص فراتر و الگو نگاه کنند و آرزوشون این بوده که بتونند یه روزی تو یه سطح برابر با برادرشون قرار بگیرند و توجه پدر و مادر و ازون مهم تر برادرشون رو جلب کنند
حالا ایزایا آنچنان با بچه ها میانه ی خوبی نداره و همین باعث شده که گاهی حرفایی به خواهرای کوچیکترش بزنه که حسابی ازش دلخور بشند و یا حتی روشون تاثیر بذاره .
یکی ازون حرفاهایی که بهشون میگه :
"کوروری و مایرو شما دو تا دقیقا شبیه هم هستید،وقتی که تمام کارهایی که انجام می دین دقیقا مثه هم دیگه اس، این زندگی چه فایده ای داره ؟"
که به قول سلتی اگه تمام دو قلوهای دنیا تصیمیم بگیرند وسط شهر آویزونش کنن حق دارند ! XD
شینرا میگه که "منظور ایزایا ازین حرف این نبوده که بخواد دوقلوها رو تحقیر کنه اون احتمالا می خواسته که باعث بشه که خواهراش سرخورده بشند و حتی با هم دعوا کنند . واقعا منظور بدی نداشته فقط میخواسته که ببینه"
ادامه مطلب
درباره این سایت